مدیریت صنعتی
قرن حاضر، قرن رقابت و بهرهوری است و لازمه بقا در این قرن، درك زمان و شرایط و برنامهریزی برای استفاده از این دگرگونیها و همراه ساختن خود با این تحولات است و این به معنای آن است كه امروزه نمیتوان یك واحد صنعتی پیشرفته و بزرگ را كه تولید آن از كمیت و كیفیت بالایی برخوردار است، با تكیه بر مدیریت سنتی كه موروثی بوده و از پدر به پسر منتقل میشود، اداره كرد. بلكه باید با استفاده از مدیران كارآمد در بخشهای مختلف یك واحد صنعتی، مثل بخش تولید و یا بخش نیروی انسانی، راه رسیدن به هدف را هموار نمود.
برای مثال حضور یك كارشناس مدیریت صنعتی كه مسوولیت نیروی انسانی را بر عهده بگیرد، در هر واحد صنعتی ضروری است تا وی بتواند با استفاده از دانش آكادمیك خویش ، مشاركت ، مهارت و انگیزه نیروی انسانی واحد صنعتی مورد نظر را افزایش دهد.
یكی از علل عدم موفقیت صنایع ما این است كه اكثر مسوولین واحدهای صنعتی ، فارغالتحصیل مدیریت صنعتی نیستند. گرایشی كه مدیران نیروهای انسانی سازمانهای صنعتی را تربیت میكند.
مدیریت صنعتی دارای سه بعد اصلی فنی و تكنیكی ، بعد مالی و بعد رفتاری و اجتماعی می باشد كه بعد فنی و تكنیكی در دروس تحقیق در عملیات و كنترل پروژه ، بعد مالی در درسهایی مثل حسابداری صنعتی و بعد رفتاری و اجتماعی در دروس رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی و تئوریهای مدیریت بیان میگردد. و البته بعضی از دروس این گرایش مانند مدیریت تولید و عملیات به هر سه این ابعاد میپردازد.
در مورد تفاوت دو رشته مدیرت صنعتی و مهندسی صنایع باید گفت :
در رشته مهندسی صنایع دانشجویان بیشتر به مطالعه بعد فنی و تكنیكی صنایع میپردازند، اما رشته مدیریت صنعتی به دو بعد مالی و رفتاری صنایع تاكید بیشتری دارد.
رشته مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی ، مشتركات فراوانی دارند زیرا دروس مدیریت در هر دو رشته از اهمیت بسیاری برخوردار است اما آنچه كه باعث تمایز دو رشته از یكدیگر میشود، آن است كه رشته مدیریت صنعتی بیشتر به مدیریت نیروی انسانی میپردازد ولی رشته مهندسی صنایع به مدیریت فنی توجه دارد.
برای مثال در یك كارخانه روش تولید یك محصول و بررسی جزئیات آن بر عهده مهندس صنایع میباشد و اداره نیروی كارخانه مورد نظر و ارتباط واحد صنعتی فوق با محیط اطرافش بر عهده مدیریت صنعتی است.